۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

جنبش سبز هنوز زنده است چون، من زنده ام ،و درزير پوست جامعه قرار گرفته ام ، من يك كارگر،كارمند ،دانشجو ،استاد ،زن خانه دار،ارتشي ،راننده تاكسي ،موتور سوار مسافركش،دانش آموز ،معلم، ويك ايراني هستم.

باز هم ميگوئيم كه

دشمن واقعی جنبش سبز فرد نیست ..بلکه خود نظام است و حاكميت بداند كه جنبش سبز از بين نرفته است.جنبش سبز به دور از گرايشات سياسي حال ايران به راه و هدف خود مي انديشد و هيچ حادثه اي را  از حاكميت (عزل ويا تعيين وزير و يا دعواي قدرت بيشتر در حاكميت) ويا ضدحاكميت (مجاهدين خلق و حواشي آنان ) مهمتر از هدفهاي ترسيم شده خود نمي بيند .جنبش سبز ،  قانون اساسی نظام استبداد  را فاقد چنین ظرفیتي ميداند كه بخواهد حقوق از دست رفته مردم را اجرا كند.مطالبات  امروز ما .. مطالبات حد اکثری است .. دیگر هیچ لزومی ندارد که برای بدست آوردن حقوق طبیعی خود به کسی باج بدهیم .. یا آن را گدائی کنیم  ..  

جنبش سبز مي داند كه ملت ما  این قدرت را دارد .. که با اتکا به یک نظام دمکراتیک ،  که مبنای آن قوانین اساسی دمکراتیک است ، مطالبات حداکثری خود را در صدر برنامه اجرائی نظام منتخب آینده قرار بدهد
شعارهائی که علیه فرد دیکتاتور .. یا شخصیت های منفور نظام استبداد به کار می رود ، بيانگر اين است كه ، دشمن واقعی ما  فرد نیست .. دشمن واقعی ما  یک نظام فکری است که منشاء آن ،  تفکر قبیله ای یا پدر سالاری است که با اتکاء به قوانین استبدادی خود ، انحصار قدرت را در پی می آورد .. این همان نظامی است که تمایل دارد به جای همه  و برای همه تصمیم بگیرد ، همان نظامی که قرن هاست در این کشور استقرار یافته .. و در هر دوره ای از تاریخ سیاسی ایران ، استبداد سیاسی را در پوششی جدید به ارمغان آورده ، استبدادی که دست ملت را از تعیین سرنوشت خود کوتاه نموده  ...جنبش سبز برای در هم شکستن  چنین تفکری .. در شعارهای سیاسی  خود ، قوانین استبداد را هدف می گیرد و بر روی برگزاری رفراندوم عمومی برای تغییر بنیادی قانون اساسی و جایگزین نمودن قوانین جدید مبتنی بر قوانين دموكراتيك واعلامیه جهانی حقوق بشر تکیه می کند .جنبش با اتکاء به مکانیزم رفراندوم عمومی برای تغییر بنیادی قوانین اساسی کشور ، در واقع موجودیت نظام استبداد را هدف می گیرد.
حال اين سوال پيش مي آيد كه چرا همه جا می گوئیم رفراندوم برای تغییر قانون اساسی کشور .. اگر معتقدیم که  نتیجه رفراندوم به تغییر نظام می انجامد ، چرا مبنای رفراندوم را بر تغییر نظام نمی گذاریم ؟
می خواهیم اشتباهی را که در انقلاب 57 مرتکب شده ایم جبران  کنیم .. می خواهیم این تجربه را به کار بگیریم  که با تمرکز جنبش  بر روی تغییر بنیادی قوانین اساسی ، ملت ما .. فرصت کافی  برای شناخت حقوق اساسی  خود را بدست آورد .. و دستیابی به این حقوق را در اولویت اهداف جنبش قرار بدهد .. حقوقی که قرار بود با انقلاب 57 به دست بیاید .. اما پایمال گردید .. حقوق طبیعی هر انسان برای داشتن زندگی مناسب ، مسکن مناسب ، امنیت شغلی ، فرصت های سالم برای رشد و موفقیت اجتماعی ، آزادی  و عدالت اجتماعی.
جنبش سبز  هیچ برنامه ای  برای تامین اسلحه ، انبار آن و توزیع آن در میان مردم ندارد  ، ما هر نوع خشونتی را به هر بهانه ای  که باشد نفی می کنیم .. اما در عین حال هشدار می دهیم  که روش های خشونت آمیز  نظام استبداد  تنها به   افروختن آتش خشم ملت  می انجامد. واقعیت این است که بخش عمده ای از نیرو های نظامی کشور ، فرزندان ملت هستند .. و اگر قرار باشد که  مصافی صورت بگیرد  ، این نیروها  عاقبت   در  صفوف ملت  جای  خواهند  گرفت.
   تا مادامی که اصلاح طلبان ، ضرورت  تغییر بنیادی قوانین اساسی کشور به قوانين دموكراسي مردم و جایگزین شدن مرجعیت اعلامیه جهانی حقوق بشرو حاكميت مردم بر مردم  در قوانین اساسی جدید  را نپذیرند .. طبیعتا بخشی از نظام استبداد محسوب می شوند .
  آيا مي شود هم نظام استبداد را حفظ کند و هم مطالبات مردم را از این نظام بگیرد ؟  آیا می توانند  برگزاری رفراندم عمومی ملت را حتی اگر به تغییر نظام موجود بیانجامد تحمل کنند ؟
 پس زهي خيال باطل كه جنبش سبز مرده است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر