۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

مدتیست در برخی محافل غیر رسمی سخن از فردی به نام علی یعقوبی مبنی بر اینکه مشائی و تیم احمدی نژاد از وی خط می گیرند در میان است. علیرغم اینکه شخص مشایی ارتباط با این فرد را رد کرده است و ادعا نموده که چنین فردی را نمی شناسد[1] اما همچنان از این فرد به عنوان پدر معنوی تیم احمدی نژاد نام برده می شود و بسیاری بر این باورند که خط دهی اندیشه های مهدویت و موضوع ظهور و آخرالزمان که از سوی این تیم به کرّات مطرح شده است ( برخی آن را حجتیه نوین خوانده اند) و بعضا نیز جنجال های مختلفی را در پی داشته از سوی این فرد به این جریان تزریق می شود. اما علی یعقوبی کیست ؟ و با توجه به اینکه بسیاری اندیشه های این فرد را انحرافی خوانده و خواستار برخورد با وی شده اند و بارها وی در سخنرانی هایش اساس برخی تشکیلات جمهوری اسلامی از جمله مجلس خبرگان را به شدت نفی نموده است و آنان را به مناظره فراخوانده اما تا به حال هیچگونه برخورد جدی از سوی دستگاه های امنیتی با وی نشده است، اگر چه برخی عنوان کرده اند که وی به مشهد تبعید شده است اما چگونه است اگر اندیشه های این فرد انحرافیست وی را به جای تبعید به یک روستا یا شهر دور افتاده به شهری مذهبی مانند مشهد تبعید کرده اند؟ دستگاه های امنیتی از چه چیز در هراسند ؟ آنچنان که خود علی یعقوبی از سوابقش گفته است [2] وی متولد 1344 در تهران و فرزند زین العابدین یعقوبی است که در سال 61 توسط سازمان مجاهدین خلق ترور می شود[ پدر وی از اعضاء انجمن حجتیه بوده (منابع تائید نشده) و علی یعقوبی شوهر خواهر رامین مهمان پرست است] ، وی پس از اخذ دیپلم در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل می‌شود بعد از مدتی تحصیل را رها کرده و به دنبال علوم غریبه می رود ، علی یعقوبی در خصوص ترک رشته پزشکی و ورود به این عرصه در یکی از جلسات سخنرانیش در سال 81 می گوید: « حدود پانزده سال پیش من هم مشغول زندگی خودم بودم بهترین موقعیت‌ها را داشتم ایام محرم شد کتاب منتهی الامال را برداشتم که بخوانم رسیدم به این جمله -خیلی هم سخت گریه می‌کنم بنده- رسیدم به این جمله که اسب امام حسین (صلوات الله علیه) تنها به سوی خیمه ها برگشت. یک دفعه گفتم: بله! دوباره خواندم سه بار خواندم از تمام صفحه‌های که نوشته شده بود،‌ ترسیم شده بود گذشتم از این صحنه نتوانستم عبور کنم گفتم: دیگر نمی‌توانم طاقت بیاورم. درس پزشکی می‌خواندم رها کردم. موقعیت‌هایی داشتم همه را کنار گذاشتم گفتم دیگر نمی‌توانم، من به زندگی خودم مشغول باشم و اسب مولای من تنها برگشته باشد، این ماجرا اثر عجیبی گذاشت، پیمان بستم تمام زندگیمان را، تمام وجودمان را برای مولایمان قراربدهیم » و از آنجایی که تصویر خوبی از جامعه روحانیت نداشته است خود شخصا به مطالعه در علوم دینی روی می آورد . او در پاسخ به منتقدانش که می گویند از کجا سواد دینی را آموخته است می گوید :« مباحث من از معلمی گمنام است که نام و نشان او گم است. بعضی سوال می‌کنند معلم شما کیست؟ در جواب عرض می‌کنم معلم من کسی است که این مطالب را مطرح می‌کند چه کسی می‌تواند این مطالب را مطرح کند؟ شاید کسی بگوید یک آدم معمولی. می‌گویم باشد شما اینطور فکرکن. شاید کسی بگوید یک عالم. می‌گویم شما هم این طور فکر کن. شخص را با صفت بشناسید نه با اسم. اسم گذرا است و موقت است سیمای انسان در عوالم ثابت است ، معلم بنده مدتی است که شهید شده است و از غیر او هم مطلب نمی‌گیرم ،معلم بنده 1400 سال است که شهید شده است»[3][4]،[5] یعقوبی علیرغم اینکه از هیچگونه سواد حوزوی برخوردار نبوده است در اوایل سال 80 ابتدا با برگزاری جلسات سخنرانی برای دانشجویان، بسیجیان، و هیئت های عزاداری ، کم کم افرادی را به دور خود جمع می کند و به طرح مباحثی همچون توحید، ولایت و عوامل غیبت و ... می‌پردازد. پس از آنکه مراسمات سخنرانی وی با استقبال بسیار زیادی روبرو می‌شود ، جلسات خود را به صورت سخنرانی هفتگی ادامه می‌دهد وافرادی از قشر جوان، نهادها و ارگانهای مختلف در این جلسات شرکت می‌کنند.[یکی از دلایلی که دستگاه های امنیتی از بازداشت وی در هراس هستند این است که یعقوبی نفوذ بسیار بالایی در میان هیئت های عزاداری و برخی بسیجیان و حزب اللهی ها دارد ]. بسیاری از طرفداران وی بر این باورند که علی یعقوبی دارای انرژی های خاصی است که می تواند با آن کارهای عجیبی انجام دهد و در برخی جمله های وی در سخنرانی هایش که در ادامه نوشتار به آن اشاره می شود خودش این موضوع را علناً مطرح میکند و مخالفانش که بیشتر می توان در طیف روحانی یافت به این موضوع اشاره کرده اند که یعقوبی با اجنه ارتباط دارد و آنها را به تسخییر خود در آورده است. حاصل سخنرانی‌های وی به صورت جزواتی با عنوان نظام عالم (85 جزوه) و نظام بشر (44 جزوه) و به سوی ظهور (20 جزوه) و همچنین کتابی با عنوان چهل شب با کاروان حسینی (حدوداً پانصد صفحه) منتشر شده است.این سخنرانی ها در سایتی متعلق به وی به نام « ظهور» وجود دارد. سخنرانی های یعقوبی در راستای نظریه های «آخر الزمانی» و را هکارهای «فراهم آوردن شرایط ظهور» است . یعقوبی بارها روحانیت را به مناظره فراخوانده و در سخنرانی های متعدد گفته است : « من مسائلی را مطرح می کنم که در تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و کسانی که مدعی اسلام شناسی هستند نیزاز آوردن مثل آن و یا تکمیل آن عاجز هستند» ،« اگر صد عالم، صد شبانه‌روز زحمت بکشند و بخواهند درباره حنیفیت سخن بگویند به اندازه‌ای که وی فی البداهه در این باره حرف دارد مطلب نخواهند داشت» وی می گوید : «وقتی به آقایان می‌گوییم شما اسلام شناس نیستید می‌گویند: نه هستیم. هستید؟ جداً می‌گویند؟ باشد خداوند اوج اسلام را دین مرضی مطرح می‌کند، یکی از آقایان قم بیاید و دین مرضی را توضیح دهد، هر چقدر هم مهلت بخواهد دارد.» اما آنچه بیشتر از همه خشم روحانیت را برانگیخته است و موجب شده است که بگویند اندیشه های اسلام منهای روحانیت مشایی متاثر از گفته های این فرد می باشد به این دلیل است که یعقوبی بارها در سخنرانی های خود با صراحت گفته است :« پایه (محور) کار ما استنادات قرآنی و حدیث نیست پایه (محور) کار ما دیده‌ها و یافته‌ها هست. این روش که عرض کردم خدمت شما طبق راهنمایی قرآن دنبال کردیم. قرآن دعوت به این روش می‌کند. معارف این نیست که بنشینم یک آیه قرآن را بخوانیم در موردش بحث کنیم ببینیم چه می‌فهمیم بهره‌ای که از این طریق انسان می‌برد بسیار اندک است باید طبق آدرسهای قرآن، انسان حرکت کند و برود در صحنه، عملاً ببیند که در جای جای عالم چه چیزی قرار داده شده است.»[6] « بنده به لحاظ دیده‌ها در عوالم بالاتر عرض می‌کنم نیازی نیست، هیچ نیازی نیست»[7] اگر چه علی یعقوبی بارها در سخنرانی خود اظهار داشته است که از سوی سید علی خامنه ای تائیدیه دارد و منتقدانش این را رد کرده اند اما هیچگاه این موضوع از سوی دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران تکذیب نشده است ، یعقوبی خود را مرید سید علی خامنه ای معرفی کرده است اما مخالفانش می گویند : « مقام معظم رهبری شخصیتی دارد که محبوب همه است و اگر کسی بر خلاف این جریان محبوبیت شنا کند ، خودش منفور خواهد شد. لذا مجبور است که چنین بگوید.دوم این که چنان که از ادعاهای منتشره از سوی پیروان وی نیز مشهود است، مقام معظم رهبری نردبانی است برای تایید مرام و شخصیت وی. چنان که بارها ادعا شده است مقام معظم رهبری علی یعقوبی را تایید کرده است در حالی که تا کنون هیچ مستندی در این زمینه ارائه نشده است.» اما مشخص نیست چرا با این همه جنجالی که (البته به صورت خاموش) وی در میان روحانیون به راه انداخته است و حتی گفته است :«مجلس خبرگان مقوله‌ای است بسیار منفی، بسیار زشت بسیار جهنمی.» اما هیچگاه هیچ برخوردی از جانب دستگاه های امنیتی با وی نشده است ، شاید بتوان حمایت سید علی خامنه ای از وی را به این خاطر دانست که یعقوبی در چند سخنرانی خود در دفاع از جایگاه سید علی خامنه ای اظهار داشته : «عموم طرفداران ولایت فقیه آقا را به عنوان ولی فقیه قبول دارند و می‌گویند که چون مجلس خبرگان تعییین کرده است ولی برای بنده این طریق نه قداست دارد و نه مشروعیت، آقا را به خاطر آن جنبه و معنای دوم قبول دارم چون تائیدات را از ورای عالم ارواح در مورد ایشان می‌بینم....بعد از رهبر معظم انقلاب- این خبر صحیح و یقینی است- امام علیه السلام قسم خورده‌اند که دیگر هیچ روحانی ای را به عنوان سرپرست جامعه قرار نمی‌دهند… ولایت فقیهی که بخواهد بر فقاهت استوار باشد مدعیان زیادی خواهد داشت. هر ننه قمر هم هوس می‌کند و می‌گوید چرا آقا ولی فقیه باشد و من نباشم....شاید بفرمائید رضایت امام را ازکجا متوجه می‌شوید؟ عرض می‌کنم در ملکوت رضایت امام به صورت یک نوری دیده می‌شود.» اما مخالفان وی به دفعات اشاره کرده اند که این ها می خواهند از رهبری پلی بسازند و بعد از اینکه به مقاصد خود رسیدند ، ریشه وی را نیز خواهند زد . به هر روی جلسات سخنرانی علی یعقوبی در حال حاضر نیز با استقبال بیشتری از قبل ادامه دارد و هنوز هیچ کدام از دستگاه های امنیتی توان برخورد جدی با این فرد را نداشته اند.(منبع : احسان سلطانی شنبه 10 اردیبهشت )1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر